مدح مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
من ای ولی شـناسان نشناختم عـلی را این کار نیست آسان، نشناختم عـلی را در خاک جستم او را، ز افلاک آمد آوا عرش است جای جانان، نشناختم علی را شد کعبه زادگاهش، محراب قتلگاهش ز آغـاز تـا به پـایـان نـشناختم علی را گفتم که جبرئیلا جان علی، علی کیست؟ گـفـتـا قـسم به قـرآن نـشناختم عـلی را گفتم علی خدا نیست، گفت از خدا جدا نیست ماندیم هر دو حـیران نشناختم علی را شاهی که تاج سر بود در باغ کارگر بود این دید و گفت سلمان نشناختم علی را قـنبر لباس نو داشت حیدر ردای کهنه بنگر غـلام و سلطان نشناختم علی را نان جوین غذایش، گردون به زیر پایش او را فـرشته دربـان، نشناختم علی را گـفــتـم اگـر بـگـویـم دردم دوا نـمـایـد نـاگـفـته کـرد درمـان نشناختم علی را دنبال او دویـدم، بـشـناسـمـش، شـنـیدم هرگـز ندارد امکـان، نشناختم علی را نجوای غـیرت الله با آب بود و با چـاه می گفت راز پنهان... نشناختم علی را شیری که لافتی بود فتّاح غزوهها بود مظلوم بود به دوران، نشناختم علی را در خانه اش نشاندند، بر مسجدش کشاندند نشکست عهد و پیمان، نشناختم علی را راندند از بر او را، خواندند کافر او را بـود اولـین مسـلـمان نـشناختم علی را توصیف او "کلامی" در شعر ما نگنجد ما مور و او سلیمان، نشناختم علی را |